پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۰۳

قصه‌گويي در كلاس درس: ۳۰ ترفند كاربردي براي معلمان

۳ بازديد

قصه‌گويي به قدمت تاريخ بشر است. قصه‌گويي يكي از مؤثرترين روش‌ها براي انتقال حقيقتي پراهميت به ديگري است؛ نقطه‌ي اتصال بين دو نفر. در جهاني كه اغلب پر از آشفتگي و بي‌نظمي است، قصه‌گويي مي‌تواند معنا و مفهوم و خِرد ارائه كند. بنابراين آموزگاران اگر مي‌خواهند با دانش‌آموزان‌شان رابطه‌اي مناسب داشته باشند، بايد از قصه‌گويي در كلاس درس خود كمك بگيرند.

قصه‌ها بسيار بيشتر از آمار و داده‌ها در خاطر انسان مي‌مانند. اگر معلمان به قصه‌گوياني زبردست تبديل شوند، مي‌توانند مطمئن باشند هر موضوعي كه درس مي‌دهند تا ساليان سال در ياد دانش‌آموزان خواهد ماند.

قصه‌ها فقط براي روايت‌پردازي‌هاي خاص كاربرد ندارند و مي‌شود از قصه براي روشن كردن و جا انداختن فرايندهاي علمي و رياضي هم استفاده كرد. كافي است تفاوت بين يادگيري يك فرمول و توانايي حل مسئله در دل زندگي واقعي را در نظر بياوريد. قصه قدرت آن را دارد كه به دانش و معلومات و حقايق زندگي ببخشد.

http://www.voolak.com/

قصه كودكانه صوتي

داستان كودكانه صوتي

۱. تمام اجزاي قصه بايد ضروري باشند

وقتي خط داستاني خود را مي‌سازيد، اطمينان يابيد كه هر كدام از اجزاي قصه براي پايان‌بندي ضروري است، فرقي هم نمي‌كند كه قصه‌تان قصه‌اي داستاني براي آموزش باشد يا نمونه‌اي از يك ناداستان. هر كدام از شخصيت‌ها و نكات و اجزا بايد به نحوي به اصلي‌ترين نكته‌اي كه مي‌خواهيد بيان كنيد مرتبط باشد. هر چيزي را كه بر نتيجه‌ي نهايي به طريقي (مستقيم يا غيرمستقيم) اثرگذار نباشد، مي‌توان از قصه كنار گذاشت.

براي نمونه بياييد قصه‌اي درباره‌ي سياره‌ها را در نظر بگيريم. فرض كنيد مي‌خواهيد به دانش‌آموزان كمك كنيد ترتيب سياره‌هاي منظومه‌ي شمسي را به خاطر بسپارند. هر قصه‌اي كه براي توضيح داده‌ها و گزاره‌ها مي‌سازيد بايد به سياره‌ها ربط داشته باشد. اين‌جا وقت آن نيست كه از سياه‌چاله‌ها و ابرنواخترها يا حتي ابعاد هر سياره حرف بزنيد. فقط و فقط روي موضوع اصلي متمركز شويد.

۲. همان آغاز قصه بايد قلاب كنيد

در نويسندگي اسمش را «حادثه‌ي برانگيزنده» گذاشته‌اند. با طرح مسئله‌اي كه شنوندگان را به دنبال كردن بحث تشويق كند، آنان را به قلاب بيندازيد. از اين شگرد مي‌توانيد براي قصه‌گويي در كلاس درس بهره بگيريد.

براي نمونه، فرض كنيد مي‌خواهيد مفهوم فتوسنتز را درس بدهيد. مي‌توانيد قصه‌ي خودتان را با جهاني خيالي آغاز كنيد كه در آن گل‌ها و گياهان هيچ برگي ندارند. با اين كار شما مسئله يا معمايي را مطرح كرده‌ايد كه قرار است قصه‌تان (در اين مثال فتوسنتز) آن را حل كند. در بسياري از موارد دانش‌آموزان متوجه نيستند كه چه تعداد مفهوم كلي را از پيش مفروض گرفته‌اند (مفاهيمي مانند جاذبه، نور و غيره). تخيل جهاني كه فاقد هر كدام از اين مفاهيم باشد، اهميت بسيار زياد فرايندي را كه شرح مي‌دهيد آشكار خواهد كرد.

۳. مضموني از قصه‌تان بيرون بكشيد

وقتي مضموني در كار باشد، قصه عمق معنايي پيدا مي‌كند. با اين حال هميشه آسان نيست كه قصه‌اي را با در نظر داشتن يك مضمون خاص بنويسيد. به جاي اين كار، ابتدا قصه‌تان را بنويسيد و همه‌ي نكته‌هايي را كه مي‌خواهيد بهشان اشاره كنيد در آن بياوريد. پس از پايان كار، لحظه‌اي از قصه فاصله بگيريد و ببينيد مي‌شود از آن مضموني بيرون كشيد يا نه.

وقتي قصه‌ي شما به رخدادهاي گذشته مربوط باشد، اين كار اهميتي ويژه پيدا خواهد كرد. تاريخ، بدون كاربرد در زندگي واقعي، ممكن است موضوعي ملال‌آور باشد. وجود مضمون كمك مي‌كند تا گذشته با حال و آينده پيوند برقرار كند. اگر پس از يافتن مضمون قصه ناگزير شديد آن را بازسازي يا بازنويسي كنيد، دلسرد نشويد. اين موضوع زياد پيش مي‌آيد.

۴. سادگي را حفظ كنيد

قصه‌هاي پيچيده لزوماً قصه‌هاي بهتري نيستند. اگر مخاطبان شما سن‌وسال كمي دارند، بي‌ترديد بايد سادگي را حفظ كنيد. البته اگر ايده يا مفهومي پيچيده را به شكلي ساده‌سازي كنيد كه در ذهن بماند، براي مخاطبان بزرگ‌تر هم عميقاً اثرگذار خواهد بود.

درك اصول و مفاهيم علمي از جمله جاذبه و الكتريسيته ممكن است براي كودكان دشوار باشد. استفاده از تشبيه مي‌تواند مفيد باشد. مثلاً براي توضيح طرز كار مدار الكتريكي مي‌توانيد شرح بدهيد كه چگونه قطار فقط مي‌تواند روي ريل‌هاي پيوسته حركت كند. اگر ريل در جايي قطع شود، به معناي آن است كه قطار بايد بايستد. عملكرد جريان الكتريسيته هم همين‌طور است.

۵. ارتباط چشمي برقرار كنيد

ارتباط چشمي يكي از مهم‌ترين شيوه‌هاي غيركلامي براي ارتباط با ديگران است. برقراري ارتباط چشمي حين قصه‌گويي در كلاس درس علاوه بر اين‌كه به حفظ توجه و تمركز دانش‌آموزان كمك مي‌كند، بلكه صميميت و صداقت را هم انتقال مي‌دهد.

تصور كنيد وقتي داريد قصه‌اي تعريف مي‌كنيد، به زمين چشم دوخته‌ايد. حتي اگر داستان شما سرزنده و دوست‌داشتني باشد، چه احساسي به دانش‌آموزان‌تان دست خواهد داد؟ همواره مستقيم در چشمان دانش‌آموزان نگاه كنيد. به اين ترتيب با آنان پيوندي صميمي خواهيد داشت و توجه‌شان را بيشتر جلب خواهيد كرد.

۶. از زباني روشن و واضح استفاده كنيد كه براي بچه‌ها مفهوم باشد

بعضي روان‌شناسان معتقدند قصه‌گويي يكي از ابتدايي‌ترين شيوه‌ها براي يادگيري انسان است. حتي اگر مشغول تدريس علوم يا مفاهيم رياضي هستيد، يكي دو واژه انتخاب كنيد كه قبلاً به گوش دانش‌آموزان نخورده باشد. اول آن واژه‌ها را شرح بدهيد و تعريف كنيد و بعد از اين واژه‌ها در خلال قصه‌تان بهره بگيريد.

مثلاً اگر از علم مي‌گوييد، اول واژه‌ي «انرژي» را تعريف كنيد و در قصه‌تان چندين بار آن را تكرار كنيد. در پايان دانش‌آموزان علاوه بر ياد گرفتن مفاهيم قصه، با چند واژه‌ي جديد هم آشنا خواهند شد.

برنامه‌هاي تلويزيوني پربيننده از همين روش استفاده مي‌كنند. پايين آوردن سطح واژگان قدرت قصه‌تان را هم به حداقل خواهد رساند. اين فرايند همانند خواندن متن ترجمه‌شده است. وقتي كسي مي‌خواهد متني را دقيق‌تر بخواند، اول زبان اصلي آن متن را ياد مي‌گيرد تا بتواند آن‌چه را نويسنده مي‌خواسته بگويد، تمام و كمال بفهمد.

بايد از واژگاني مناسب استفاده كنيد. اين موضوع به معناي آن است كه ابتدا بايد اين واژه‌ها را توضيح بدهيد و روشن كنيد تا دانش‌آموزان سررشته‌ي بحث را گم نكنند.

۷. تحرك داشته باشيد

جنب‌وجوش و تحرك مي‌تواند به شيوه‌هايي گوناگون به كار گرفته شود. شما در مقام قصه‌گو مي‌توانيد با حركات بدن (به كمك دست‌ و پا و سر) تصويرسازي كنيد. همچنين مي‌توانيد از دانش‌آموزان بخواهيد در قسمت‌هاي مشخصي از قصه حركاتي را انجام بدهند. چنين تحركاتي حافظه‌ي آن‌ها را فعال خواهد كرد و توجه آنان را بر آن‌چه مي‌خواهيد بگوييد متمركز نگه خواهد داشت.

۸. از مكث‌هاي نمايشي استفاده كنيد

مردم اغلب سريع‌تر از توانايي پردازش مغز حرف مي‌زنند. اگر هنگام قصه‌گويي در كلاس درس در لحظات حساس قصه مكث كنيد، اين فرصت را به دانش‌آموزان مي‌دهيد تا درباره‌ي اطلاعاتي كه به‌تازگي در اختيارشان گذاشته‌ايد، سنجشگرانه فكر كنند. از مكث، به‌ويژه در لحظات حساس و پرتنش قصه، نترسيد.

سريال‌هاي تلويزيوني محبوب از مكث‌هاي نمايشي (يا تعليق‌هاي داستاني) بهره مي‌گيرند تا مخاطبان را در انتظار قسمت بعدي نگه دارند. جايي كه به نظر مي‌رسد مسئله‌اي دشوار و حل‌ناشدني است، بهترين موقعيت براي مكث كردن است تا شنوندگان فرصت يابند و خودشان به راه حل فكر كنند.

۹. لحن‌تان را براي شخصيت‌هاي مختلف عوض كنيد

اگر به شخصيت‌هاي داستان‌تان هويت ببخشيد، به‌ ياد ‌ماندني‌تر خواهند بود. بخشي از اين هويت‌بخشي از طريق تغيير لحن و صدا براي هر كدام از شخصيت‌ها انجام مي‌شود. در نبود وسايل و ابزار صحنه، تغيير صدا يكي از معدود راه‌هاي حيات بخشيدن به شخصيت‌ها است.

بهترين گزينه آن است كه از چند معلم ديگر براي اجراي نقش شخصيت‌هاي مختلف كمك بگيريد. اما گاهي اين گزينه خارج از دسترس است. مثلاً اگر مي‌خواهيد جنگ داخلي آمريكا را بازنمايي كنيد، براي ايفاي نقش آبراهام لينكلن شق‌ورق بايستيد و صداي خود را كلفت كنيد و براي اجراي نقش يك برده‌ي آفريقايي‌تبار بلنديِ صداي‌تان را تغيير بدهيد و با لهجه حرف بزنيد. هنگام حرف زدن از ظلم و ستم هم مي‌توانيد شانه‌هاي خودتان را پايين بياوريد.

۱۰. به كمك نكته‌اي مهم و كليدي پاياني مؤثر خلق كنيد

پايان‌بندي قصه آخرين چيزي است كه دانش‌آموزان‌تان مي‌شنوند. هر نكته يا مفهومي كه فكر مي‌كنيد بيشترين اهميت را دارد، براي آخر داستان نگه داريد. اگر مطرح كردن اين نكته در پايان داستان عقلاني نيست، مي‌توانيد آن نكته را به‌سادگي در انتها دوباره مطرح كنيد تا خوب جا بيفتد.

اگر بتوانيد پايان‌بندي را در يك جمله خلاصه كنيد خيلي بهتر است. از واج‌آرايي، كلمات مكرر يا فراز و فرود موزون بهره بگيريد تا اين پايان‌بندي بهتر در خاطر بماند. مثلاً اگر مي‌خواهيد به دانش‌آموزان‌تان خاطرنشان كنيد كه مضمون درس تاريخ‌تان برابري است، مي‌توانيد چنين عبارتي بگوييد: «جنگ داخلي به آمريكايي‌ها آموخت كه هر كس آزاد است كه زندگي كند، آزاد است كه به دنبال روياهايش برود و آزاد است كه… آزاد باشد».

به اين ترتيب، به ياد سپردن اين‌كه مضمون محوري «آزادي» بوده، كار دشواري نخواهد بود.

۱۱. حقيقت را بگوييد، حتي اگر سخت باشد

وقتي موقعيت بيش از اندازه پيچيده يا بالغانه به نظر مي‌رسد، بزرگسالان وسوسه مي‌شوند به بچه‌ها دروغ بگويند. اما گفتن حقيقت همواره ارجح است، حتي اگر بخواهيد بعضي جزئيات را تعديل و زبان‌تان را با مخاطبان كم‌‌سن‌وسال‌تر منطبق كنيد.

فرض كنيد مشغول تدريس درباره‌ي هولوكاست هستيد. اگر مخاطبان شما سن و سال كمي داشته باشند، شايد وسوسه شويد بعضي مسائل وحشتناك را ناگفته بگذاريد، چون بيش از اندازه ترسناك‌اند. اما به جاي آن‌كه اعمال نفرت‌انگيز را به تفصيل شرح دهيد، اين امكان را داريد كه آن «ترس و وحشت» را با لحني جدي و بدون تصويرسازي شرح بدهيد.

اگر بگوييد: «نازي‌ها دست به انتخاب‌هاي مخوفي زدند و ميليون‌ها نفر را كشتند. نازي‌ها آن‌ها را به‌شدت آزار دادند و مردم درد و رنج بسيار زيادي متحمل شدند» بهتر از آن است كه بگوييد: «نازي‌ها رفتار چندان مناسبي با يهودي‌ها نداشتند».

بچه‌ها باهوش‌تر و حساس‌تر از آن چيزي هستند كه بزرگ‌ترها فكر مي‌كنند.

۱۲. شخصيت‌هايي ارتباط‌پذير بسازيد

شخصيت اصلي قصه‌ي شما بايد براي دانش‌آموزان ارتباط‌پذير باشد. خواسته‌ي شما اين است كه دانش‌آموزان پشت انتخاب‌ها و تصميم‌هاي شخصيت قصه بايستند. اگر شخصيت اصلي شما آدم بي‌بخاري باشد، دانش‌آموزان ديگر به موفقيت و شكست او اهميتي نخواهند داد.

يك راه براي انجام اين كار آن است كه موقع قصه‌گويي در كلاس درس كاري كنيد شخصيت «حس» واقعي بودن داشته باشد. اين شخصيت نبايد كامل و بي‌نقص باشد، بلكه بايد مثل همه‌ي ما نقاط ضعف و استعدادهاي خاص خودش را داشته باشد. در كنار قهرمان قصه‌تان دشمني كينه‌توز بگذاريد تا با شخصيت اصلي رقابت كند. دانش‌آموزان عاشق آنند كه از شخصيت خوب قصه حمايت كنند.

به خاطر داشته باشيد كه ضروري نيست شخصيت قصه انسان باشد. مثلاً وقتي از آلودگي حرف مي‌زنيد، مي‌توانيد كاغذ بازيافتي را شخصيت خوب و قوطي اسپري را دشمن آن در معرفي كنيد. هر چيزي مي‌تواند نقطه‌ي مقابل خوب يا بد داشته باشد.

۱۳. آيا قصه‌ي شما مسئله‌اي را حل كرده است؟

هر داستاني مضمون يا معني و مقصود دارد. فرض كنيد مي‌خواهيد قصه‌اي تعريف كنيد كه قرار است مسئله‌اي را حل كند. اگر اين داستان در زندگي واقعي مشكلي را از پيش پا بردارد، به احتمال زياد معناي عميق‌تري خواهد يافت. هنگامي كه مي‌كوشيد نكته‌اي ملال‌آور (مثل قوانين عمل ضرب) را توضيح بدهيد، اين نكته معناي ملموسي نخواهد داشت مگر اين‌كه قصه‌اي خلق كنيد كه در آن شخصيت اصلي براي تقسيم تعدادي هديه بين اعضاي خانواده‌اش، مجبور باشد آن نكات را بداند. به اين ترتيب، راه حل قصه همان مفهومي خواهد بود كه مي‌خواهيد آموزش بدهيد.

۱۴. پيش از آغاز پايان‌بندي را بدانيد

پيش از آن‌كه قصه‌اي را آغاز كنيد، بايد پايانش را بدانيد. بدانيد قصه‌تان را كجا مي‌خواهيد ببريد تا به بيراهه نرود و شنوندگان تمركزشان را از دست ندهند.

قصه‌گويان زبردست در آغاز طرح‌ريزي قصه‌ي خود از پايان آن شروع مي‌كنند و از آن‌جا رو به عقب مي‌روند. شما هم هنگام آماده‌سازي قصه، ابتدا پايان قصه را انتخاب كنيد. اين پايان‌بندي را در انتهاي خط زماني قرار بدهيد و سپس به مرحله‌اي فكر كنيد كه درست پيش از پايان قصه مي‌آيد و بعد سراغ مرحله‌ي قبلي برويد. همين‌طور در جهت معكوس پيش برويد تا اين‌كه به آغاز قصه‌تان برسيد.

۱۵. حواس دانش‌آموزان را درگير كنيد

هنگام آماده‌سازي قصه‌تان تا جايي كه مي‌توانيد حواس مختلف را به كار بگيريد. حواس پنج‌گانه‌ي انسان را در نظر داشته باشيد: بينايي، شنوايي، لامسه، چشايي و بويايي. قصه‌اي كه حواس بيشتري را درگير كند، بيشتر در ياد مي‌ماند.

مثلاً براي كلاس جغرافيا مي‌توانيد اول از يك نقشه‌ي ديداري استفاده كنيد. بعد براي به خاطر سپردن نام شهرها و كشورها يك شعر بخوانيد. مي‌توانيد وسايلي را به دانش‌آموزان بدهيد تا از نزديك لمس‌شان كنند. اگر امكانش بود از غذاهاي محلي كمك بگيريد تا حواس چشايي و بويايي دانش‌آموزان هم درگير شود.

ممكن است به نظر برسد درگير كردن حواس مختلف حين قصه‌گويي در كلاس درس كار زيادي لازم دارد، اما مفاهيمي كه به اين شيوه آموخته مي‌شود به اين زودي‌ها فراموش نخواهد شد.

۱۶. قصه بايد «قابل اعتماد» باشد

اگر قصه‌گو قوانين جهان را به دلخواه خودش تغيير بدهد تا قصه‌اش پيش برود، نام اين كار «تقلب» خواهد بود. از رويدادهاي تصادفي كه مسئله را به شكلي جادويي حل مي‌كنند، دوري كنيد. فرقي نمي‌كند شخصيت‌تان متعلق به چه موقعيت يا جهاني است، براي به پايان رساندن قصه قواعد و قوانين آن جهان را زير پا نگذاريد.

به زعم پيكسار (شركت بسيار مشهوري كه در حوزه‌ي قصه‌گويي [و توليد انيميشن‌هاي داستاني] فعاليت مي‌كند)، از رويدادهاي تصادفي مي‌شود براي به دردسر انداختن شخصيت اصلي بهره گرفت، اما هرگز نبايد براي پايان دادن به دردسر شخصيت‌هاي اصلي قصه دست به دامن تصادف شد.

۱۷. دعوت به مشاركت در قصه‌گويي در كلاس درس

در اثناي قصه‌گويي در كلاس درس، در نقاط مشخصي از قصه، از مخاطبان دعوت به مشاركت كنيد. وقتي دانش‌آموزان اين امكان را داشته باشند كه پيش‌بيني‌هاي خودشان را [از ادامه‌ي قصه] به زبان بياورند، بيش از پيش به ادامه و پايان‌بندي قصه علاقه‌مند خواهند شد تا ببينند پيش‌بيني‌شان درست بوده يا نه.

مي‌توانيد بسته به موضوع فهرستي از پيشنهادهاي دانش‌آموزان براي حل مسئله تهيه كنيد. براي نمونه مي‌توانيد نيمه‌ي اول قصه را بگوييد و از دانش‌آموزان بخواهيد يك پايان‌بندي براي حل مشكل بنويسند يا اجرا كنند. دانش‌آموزان مي‌توانند گروهي كار كنند و از دانش‌آموزان ديگري كه شايد پايان‌بندي متفاوتي براي قصه برگزيده‌اند، نكاتي بياموزند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.